loading...
شـــمال پاتـــوق | بزرگترین سایت تفریحی و سرگرمی
کسب درآمد میلیونی


آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
دانلود نرم افزار پیام رسان سروش برای اندروید و Ios 0 380 yas
شبیه سازی موتور القایی دو فاز با مدل دینامیکی 0 232 yas
پروژه کاهش ظرفیت موتور القایی در ترکیب ولتاژهای نامتعادل 0 208 yas
پروژه الگوریتم کنترل مد لغزشی تطبیقی برای ربات موازی کابلی نیمه مقید 0 236 yas
پروژه بهبود کیفیت توان در صنایع فولاد با ادوات FACTS 0 181 yas
پروژه بررسی رقابت گریزی در بازارهای برق و روشهای کاهش 0 189 yas
شبیه سازی سیستم انتقال قدرت هوشمند با ادوات FACTS در MATLAB 0 203 yas
شبیه سازی قابلیت اطمینان سیستم های توزیع فعال همراه میکروگرید با MATLAB 0 246 yas
دانلود شبیه سازی کنترل انرژی باتری خودروی هیبریدی با MATLAB 0 201 yas
پایان نامه بهینه‌سازی همزمان مصرف انرژی و عملکرد قطار در سیستم‌های راه‌آهن برقی 0 188 yas
دانلود شبیه سازی و ساخت دستگاه اندازه گیری فرکانس لحظه ای 0 226 yas
پروژه شبیه سازی دینامیک سیستم هلی کوپتر و طراحی کنترل کننده های پیشرفته و کلاسیک 0 201 yas
دانلود پروژه دزدگیر سیم کارت خور با ماژول SIM900 0 214 yas
دانلود شبیه سازی موتور القایی یک طرفه SLIM در متلب 0 193 yas
دانلود پروژه شبیه سازی الکترونیکی طراحی ۴-bit ALU 0 176 yas
Admin بازدید : 255 چهارشنبه 30 مهر 1393 نظرات (0)

 

 

شعر قصه ای در شب از فروغ فرخزاد

 

چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد

می خرامد شب میان شهر خواب آلود

خانه ها با روشنائی های رؤیایی

یک به یک درگیرودار بوسه بدرود

ناودان ها ناله ها سر داده در ظلمت

در خروش از ضربه های دلکش باران

می خزد بر سنگفرش کوچه های دور

نور محوی از پی فانوس شبگردان

 

 

 

دست زیبائی دری را می گشاید نرم

می دود در کوچه برق چشم تبداری

کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد

بانگ پای رهروی از پشت دیواری

باد از ره می رسد عریان و عطر آلود

خیس، باران می کشد تن بر تن دهلیز

در سکوت خانه می پیچد نفس هاشان

ناله های شوقشان لرزان و وهم انگیز

چشم ها در ظلمت شب خیره بر راهست

جوی می نالد که «آیا کیست دلدارش؟»

شاخه ها نجوا کنان در گوش یکدیگر

«ای دریغا … در کنارش نیست دلدارش»

کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد

بانگ پای رهروی از پشت دیوار

می خزد در آسمان خاطری غمگین

نرم نرمک ابر دودآلود پنداری

بر که می خندد فسون چشمش ای افسوس؟

وز کدامین لب لبانش بوسه می جوید؟

پنجه اش در حلقه موی که می لغزد؟

با که در خلوت بمستی قصه می گوید؟

تیرگی ها را بدنبال چه می کاوم؟

پس چرا در انتظارش باز بیدارم؟

در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟

نه … دگر هرگز نمی آید بدیدارم

پیکری گم می شود در ظلمت دهلیز

باد در را با صدائی خشک می بندد

مرده ای گوئی درون حفره گوری

بر امیدی سست و بی بنیاد می خندد

 


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1825
  • کل نظرات : 213
  • افراد آنلاین : 246
  • تعداد اعضا : 408
  • آی پی امروز : 394
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 1,616
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,616
  • بازدید ماه : 1,616
  • بازدید سال : 51,395
  • بازدید کلی : 2,527,993
  • کدهای اختصاصی