شعر قصه ای در شب از فروغ فرخزاد
چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد
می خرامد شب میان شهر خواب آلود
خانه ها با روشنائی های رؤیایی
یک به یک درگیرودار بوسه بدرود
ناودان ها ناله ها سر داده در ظلمت
در خروش از ضربه های دلکش باران
می خزد بر سنگفرش کوچه های دور
نور محوی از پی فانوس شبگردان
ادامه شعر را بخوانید ..
.
.