loading...
شـــمال پاتـــوق | بزرگترین سایت تفریحی و سرگرمی
کسب درآمد میلیونی


آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
دانلود نرم افزار پیام رسان سروش برای اندروید و Ios 0 380 yas
شبیه سازی موتور القایی دو فاز با مدل دینامیکی 0 232 yas
پروژه کاهش ظرفیت موتور القایی در ترکیب ولتاژهای نامتعادل 0 208 yas
پروژه الگوریتم کنترل مد لغزشی تطبیقی برای ربات موازی کابلی نیمه مقید 0 236 yas
پروژه بهبود کیفیت توان در صنایع فولاد با ادوات FACTS 0 181 yas
پروژه بررسی رقابت گریزی در بازارهای برق و روشهای کاهش 0 189 yas
شبیه سازی سیستم انتقال قدرت هوشمند با ادوات FACTS در MATLAB 0 203 yas
شبیه سازی قابلیت اطمینان سیستم های توزیع فعال همراه میکروگرید با MATLAB 0 246 yas
دانلود شبیه سازی کنترل انرژی باتری خودروی هیبریدی با MATLAB 0 201 yas
پایان نامه بهینه‌سازی همزمان مصرف انرژی و عملکرد قطار در سیستم‌های راه‌آهن برقی 0 188 yas
دانلود شبیه سازی و ساخت دستگاه اندازه گیری فرکانس لحظه ای 0 226 yas
پروژه شبیه سازی دینامیک سیستم هلی کوپتر و طراحی کنترل کننده های پیشرفته و کلاسیک 0 201 yas
دانلود پروژه دزدگیر سیم کارت خور با ماژول SIM900 0 214 yas
دانلود شبیه سازی موتور القایی یک طرفه SLIM در متلب 0 193 yas
دانلود پروژه شبیه سازی الکترونیکی طراحی ۴-bit ALU 0 176 yas
Admin بازدید : 229 شنبه 10 مرداد 1394 نظرات (0)

 

 نام رمان : پرنده های قفسی
 نویسنده : سپیده فرهادی کاربر انجمن نودهشتیا
 ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub 
 تعداد صفحات : ۴۴۶
 خلاصه داستان :
پرنده های قفسی قصه زندگی عشقه… قصه زندگی انسان هایی است که با عشق متولد شدن و با عشق از دنیا می رن. پرنده های قفسی حکایت بی سرانجامی یه عشقه. حکایت جبر و اجباری هستش که گره می ندازه به زندگی هایی که میتونستن با آرامش روزها رو سر کنن.
پرنده های قفسی حکایت زندگی یه زنه. حکایت یه زن که با عشق زاده شده و با نفرت به پایان می رسه. حکایت زندگی زنیه که چاره ای نداره جز سوختن. جز شعله ور موندن و در آخر جز باختن.
حنانه زنی که می بازه و باز هم می بازه. حکایت زندگی زنی که سالها با سکوت خو می کنه و زمانی به فوران در میاد که آتشفشانش زندگی خیلی ها رو در مذاب حل میکنه.
حنانه و محمد زندگی ای رو شروع می کنند که تنها با انزجار شکل گرفته. زندگی که سرشار از حقیقت های ناگفته و گفته هایی ست که تنها یادآوریش درد است که بر درد می افزاید. محمد شمشیر از رو بسته و حنانه صبورانه تحمل میکند. دلایل تحمل این زخم کهنه رو باید تو نبایدها و نشایدهای زندگیش جویا باشیم…

  قسمتی از متن :

-عروسک قشنگ من قرمز پوشیده *** تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده
مامان یه روز رفته بازار اونو خریده *** قشنگتر از عروسکم هیچ کس ندیده
دستی به پتوی نرم وسبز رنگ روی پام میکشم و با بازدم عمیقی ادامه میدم:
-عروسک من چشماتو باز کن ***وقتی که شب شد اونوقت لالا کن…
چشمامو می بندم و توجهی به لرزش دستام نمی کنم، دیگه نمیتونم این شکیبایی رو ادامه بدم با بغض زمزمه می کنم:
-عروسک من چشماتو باز کن ***وقتی که شب شد اونوقت لالا کن…
پاهامو ننو وار تکون میدم و هیستریک و پر درد دست می کشم میون حجم پر از خالی زیر پتو…
-بیا بریم توی حیاط با من بازی کن *** توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
بی طاقت و پر از اشک زانوهای پر دردمو بالا می کشم. بالش و پتو کوچیکش رو میون آغوشم جا می دم و زار می زنم…
-کوچولوی قشنگ من کجا خوابیدی؟
بو می کشم و پنجه می کشم میون نرمی پتو… عطر تنش،عطر خوش شامپوش تمام شریان های حیاتیم رو از کار می اندازه…
نمیتونم بغض نکنم، نمیتونم اشک نریزم، نمیتونم … چطور میتونستم طاقت بیارم؟
در اتاق بی صدا باز میشه و میون دو لنگه در سایه ای ظاهر میشه. اهمیتی نمیدم و سرم رو بیشتر میون بالشش فرو می برم. هیچ چیز نمیخواستم فقط، فقط خودش رو… دستای گرم و پنجه های ظریفش رو…
اتاق سنگین میشه از حضورش و درد درست پشت قفسه سینه م توقف میکنه. برای لحظه ای چشم هم میذارم و بی محابا از خدا رفتنم رو میخوام. درد به سراسر بدنم خیمه می زنه و نفسم قطع میشه.
دستام بی حرکت کنار بدنم شل میشه و چشمام خسته و بی رمغ جایی میون حجم خالی بالش و پتو رو نشونه می گیره :
-حالت خوبه؟

منبع : wWw.98ia.cOm


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1825
  • کل نظرات : 213
  • افراد آنلاین : 264
  • تعداد اعضا : 408
  • آی پی امروز : 400
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 2,122
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,122
  • بازدید ماه : 2,122
  • بازدید سال : 51,901
  • بازدید کلی : 2,528,499
  • کدهای اختصاصی