loading...
شـــمال پاتـــوق | بزرگترین سایت تفریحی و سرگرمی
کسب درآمد میلیونی


آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
دانلود نرم افزار پیام رسان سروش برای اندروید و Ios 0 380 yas
شبیه سازی موتور القایی دو فاز با مدل دینامیکی 0 232 yas
پروژه کاهش ظرفیت موتور القایی در ترکیب ولتاژهای نامتعادل 0 208 yas
پروژه الگوریتم کنترل مد لغزشی تطبیقی برای ربات موازی کابلی نیمه مقید 0 236 yas
پروژه بهبود کیفیت توان در صنایع فولاد با ادوات FACTS 0 181 yas
پروژه بررسی رقابت گریزی در بازارهای برق و روشهای کاهش 0 189 yas
شبیه سازی سیستم انتقال قدرت هوشمند با ادوات FACTS در MATLAB 0 203 yas
شبیه سازی قابلیت اطمینان سیستم های توزیع فعال همراه میکروگرید با MATLAB 0 246 yas
دانلود شبیه سازی کنترل انرژی باتری خودروی هیبریدی با MATLAB 0 201 yas
پایان نامه بهینه‌سازی همزمان مصرف انرژی و عملکرد قطار در سیستم‌های راه‌آهن برقی 0 188 yas
دانلود شبیه سازی و ساخت دستگاه اندازه گیری فرکانس لحظه ای 0 226 yas
پروژه شبیه سازی دینامیک سیستم هلی کوپتر و طراحی کنترل کننده های پیشرفته و کلاسیک 0 201 yas
دانلود پروژه دزدگیر سیم کارت خور با ماژول SIM900 0 214 yas
دانلود شبیه سازی موتور القایی یک طرفه SLIM در متلب 0 193 yas
دانلود پروژه شبیه سازی الکترونیکی طراحی ۴-bit ALU 0 176 yas
Admin بازدید : 197 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

اس ام اس سرکاری و خنده دار جدید مخصوص سربازی

 

 

هر روز تنگ غروب تو سربازی

صفا داره لب مرز تیر اندازی

تا چهل چراغ پادگان روشن میشه

سر دیگ عدسی غوغا میشه

توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس

بخورم ، نخورم گرسنه می مونم

قدر آش ننم رو حالا می دونم

.

.

.

سر پستم رسیدم خوابم آمد — محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی — کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور — جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

.

.

.


از آن روزی که سربازی به پا شد—ستم بر ما نشد بر دخـــتران شد
بسوزد آن که سر بازی به پا کرد—تمام دخـــتران را چشم به راه کرد

.

.

.

بسوزد آنکه سربازی بنا کرد                    تو را از من مرا از تو جدا کرد

گروهبانان مرا بیچاره کردند                    لـــ ـباس  شخصی ام را پاره کردند

به خط کردند تراشیدند سرم را                 لباس آش خوری کردند تنم را

 

.

.

.

هر روز تنگ غروب تو سربازی

صفا داره لب مرز تیر اندازی

تا چهل چراغ پادگان روشن میشه

سر دیگ عدسی غوغا میشه

توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس

بخورم ، نخورم گرسنه می مونم

قدر آش ننم رو حالا می دونم

.

.

.

سر پستم رسیدم خوابم آمد — محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی — کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور — جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

.

.

.

به صف کردند تراشیدند سرم را
لباس ارتشی کردند تنم را

الهی خیر نبینی سر گروهبان
که امشب کردی تو مرا نگهبان

.

.

.

غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …

.

.

.

به سربازی روم با کوله پوشتی
به دستم داده اند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است

.

.

.

به عضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش

.

.

.

پدرم گفت که در دوره ی سربازی و دوری ز پدر،

مادر و آدم شدن و ساچمه پلو خوردن بسیار، شود هر پسر بی هنری مرد

و دگر لوس و ننر بودن انسان بشود در

 

 

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1825
  • کل نظرات : 213
  • افراد آنلاین : 258
  • تعداد اعضا : 408
  • آی پی امروز : 400
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 2,161
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,161
  • بازدید ماه : 2,161
  • بازدید سال : 51,940
  • بازدید کلی : 2,528,538
  • کدهای اختصاصی