چند تکه آرزو
کاش وقتي زندگي فرصت دهد
گاهي از پروانه ها يادي کنيم
کاش بخشي از من خويش را
وقف قسمت کردن شادي کنيم
.
.
ادامه شعر را بخوانید
.
.
چند تکه آرزو
کاش وقتي زندگي فرصت دهد
گاهي از پروانه ها يادي کنيم
کاش بخشي از من خويش را
وقف قسمت کردن شادي کنيم
.
.
ادامه شعر را بخوانید
.
.
و شکستم ، و دويدم ، و فتادم
درها به طنين هاي تو وا کردم.
هر تکه نگاهم را جايي افکندم، پر کردم هستي ز نگاه.
بر لب مردابي،
پاره ي لبخند تو بر روي لجن ديدم، رفتم به نماز.
در بن خاري،
ياد تو پنهان بود،
برچيدم،
پاشيدم به جهان
.
.
.
ادامه شعر را بخوانید
دانلود رمان عاشقانه ایرانی چشمهایت
کلینینک خــــدا - احـــمد شامـــلو
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم …
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم،
تنهایی سرخرگ هایم را مسدود کرده بود …
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند…
دانلود رمان دیوانه ها نمی خندند
نام رمان : دیوانه ها نمی خندند
نویسنده : kolaleh
حجم کتاب ( مگابایت ) : 1.9 (پی دی اف) – 0.2 (پرنیان) – 0.9 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 178
خلاصه داستان :
آماتیس قصه ی ما… نه ، نه! ببخشید! واقعیت ما. یه دختره مثل من و تو. با یه تفاوت بزرگ!
آماتیس یه تجربه ی بد تو زندگی ش داشته. تفاوتی که نتونسته بگه. تجربه ای که نمیخواد تجربه ش کنه.
وقتی وارد دانشگاه می شه زندگی ش وارد یه مسیر تازه می شه. آماتیس ناخواسته وارد یه بازی بد میشه. بازی یی که ممکنه جونش رو هم بخطر بندازه. یه مسیر ناخواسته. با کلی دیوونه های عاقل! با کلی خون پاک! و با کلی خطر شیرین! و خنده های دردناک!
دوستانی که لطف کردن اشعار خود را برای ما ارسال کردن
در این مطلب ۷ ترانه زیبا و عاشقانه برای شما آماده شده است
…
خاطره ات به جای تو
…
خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
.
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
.
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
.
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
.
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
.
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
.
دکتر افشین یداللهی
.
…
.
برای خواندن بقیه اشعار به ادامه مطلب بروید ...
تعداد صفحات : 3